برخی بر این باورند که حفظ درختان تنها بر عهده صاحبان آن است و اگر درختی، صاحب مشخصی نداشت و یا جزء مراتع و جنگلها بود، هر نوع کاری را میتوان با آن نمود. متأسفانه چنین افرادی نه تنها به خود اجازه بریدن درختان جنگلی را میدهند و از چوب آن در جهت منافع خود استفاده میکنند، بلکه با خوشحالی از چنین اقدامی، زمینهای آن را که جزء منابع طبیعی و سرمایه ملی و یا بهتر بگوییم سرمایه جهانی است، برای کشت و زرع و گاه ساختمانسازی استفاده مینمایند. برخی دیگر نیز جنگل را مکانی متعلق به خود دانسته و علاوه بر آنکه شاخههای سبز درختان را برای دقایقی تفریح، میکَنند و برای افروختن آتش استفاده میکنند، بدون هیچگونه احساس مسئولیتی، آتش افروخته را رها میکنند و این بیمسئولیتی عامل آتشسوزی در جنگل و نابودی دهها و صدها هکتار از درختانی میشود که نه تنها برای انسانهاي فعلی، بلکه میراثی برای نسلهاي آینده نیز میباشد.
اسلام شدیدا با چنین طرز تفکری ـ که متأسفانه در زمان فعلی رواج بیشتری یافته است ـ مبارزه کرده و از 14 قرن پیش که سخنی از دود ماشینها و کارخانجات و اهمیت حفظ محیط زیست و غیره نبوده است، بر حفظ درختان تأکید فراوان نموده و آن را تکلیفی بر عهده همگان دانسته است. امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتی که نسبت به اموال شخصی خود دارد، در نهج البلاغهمیفرماید: اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابى طالب، امير مؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا داده است، تا خداوند بهواسطه آن او را وارد بهشت کرده، و آسودهاش گرداند.... و با كسى كه اين اموال در دست او است شرط مى كنم كه اصل مال را حفظ كرده، تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند... و هرگز نهالهاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين [يكپارچه] زير درختان خرما قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد.» شاید علت این امر آن باشد که درخت، نعمتی است الهی که چند روزی در دست ما به امانت سپرده شده است و چنان که گذشتگان، آن را برای ما حفظ و نگهداری نمودهاند، ما نیز مکلفیم در حفظ آن بکوشیم.
منبع: http://bmki.ir